Wednesday, July 30, 2008

شب های تهران در قبل از انقلاب (قسمت آخر)

شب های تهران (آخرین قسمت )


...درشب تهران نیز چون شب هر شهر بزرگ و پرجمعیت دیگری ،گاه خونهایی ریخته می شود .بیشتر جنا یات و قتل هایی که در تهران رخ میدهد ،در شب اتفاق می افتد واین عجیب نیست زیرا شب و سیاهی شب در همه جای دنیا سرپوش جنایت است .اما سرپوشی که برداشته می شود و جنایتکار بلاخره به دام می افتد و درچنگ عدالت اسیر می شود .
قتل هایی که در تهران رخ میدهد شصت درصد روی اصل مستی است و سی درصد ریشه های عاشقانه دارد و ده درصد بقیه بطور غیر عمد ، وکاملا تصادفی رخ میدهد .
درست در لحظاتی که خیابان های جنوب شهر از ساعت ده شب به خواب رفته اند ،تازه زندگی شبانه در خیابان های شمال شهر آغاز می شود .اکنون نوبت کاباره هاست .کاباره های معروف تهران با استخدام گروه آرتیست ها و رقاصگان خارجی وخوانندگان معروف ایرانی و خارجی ،در جلب مشتری ظاهرا با یکدیگر رقابتی ساکت و خاموش ،اما در باطن شدید و پر تحرک را آغاز می کنند .کاباره های تهران هر کدام می کوشند با ارائه برنامه های بهتر ،تماشائی تر و جالب تر مشتری بیشتری جلب کنند .
مشتریان کاباره های تهران را عموما آدمهای پولدار و ثروتمند تشکیل میدهند .کسانی که توانایی مادی این را دارند که صدها تو مان خرج یک میز و شام چند نفره را بدهند و اندام های نیمه عریان و هوس انگیز رقاصه های خارجی را ساعتی تماشا کنند.برای اینها مهم وقت کذرانی است و اینکه شب را چگونه به سحرگاه برسانند !
لیکن ،آدمهای شب در شب های تهران تنها این خوشگذران ها نیستند .نرس های بیمارستان ها ،دکترهای کشیک ،و پلیسی که در کولاک برف مراقب مال و جان مردم است ...اینها نیز آدمهای شب تهران هستند و شب تهران شاید بیش از هر کس مدیون اینها باشد .
وغیر از همه اینها ،شب تهران مشگل بزرگ دیگری دارد که نباید آن را نادیده گرفت .این مشکل در اغلب خانه ها ،در ساعات اولیه شب وجود دارد و آن مسئله بچه ها و تلویزیون است .
حانواده ها همیشه با بچه های خود دعوادارند که زودتر بخوابند یا بجای تماشای تلویزیون به درس و مشق شان برسند .امابچه ها که عاشق فیلمهای تلویزیونی مخصوصا فیلمهای بزن بزن هستند در مقابل دستورات پدر و مادر مقاومت می کنند ..اما بلاخره مغلوب شدن آنها حتمی است .چون پدر خانواده با خاموش کردن تلویزیون ،خیال بچه ها را راحت میکند ودر این میان بچه ها ناگزیر به فرمان پدر گردن می نهند .
البته این فقط قسمت کوچکی از شب تهران است که در خانه ها به این شکل می گذرد .پارتی های دوستانه ،رقص دخترها و پسرها و...در محافل دوستانه و خانوادگی خالی از رواج نیست . فمار و قماربازها دسته دیگری از آدمهای شب تهران هستند و جز اینها ...
آه ،تهران شهر بی خواب است .تهران شهر شب های پرشور و پرهیجان است که برای گذراندن یک شب کامل آن ودیدن همه چیز آن وتمام وقایعی که در شب جریان پیدا می کند .نیاز به وقت بسیاری است ...
کاباره های تهران در ساعت 2 بعد از نیمه شب تعطیل می شوند .یک جمع چهار نفری ،دوزن و دو مرد جوان که چهره شان از مستی و الکل گل انداخته ،قبل از سوارشدن به اتومبیل گرانقیمت و آخرین سیستم خود باهم تبادل نظر و مشورت می کنند :
- از اینجا کجا برویم ؟
لحظه ای سکوت برقرار می شود و ناگهان یکی از زنها باخوشحالی فریاد می کشد:
- نایت کلوب ...
و اتومبیل غرش کنان می رود که سرنشینان خود را به نایت کلوب ... برساند .در آنجا تا ساعت چهارصبح ،نزدیک سپیده دم رقص و پایکوبی برقرار است ..
اما بعد از آنجا؟
سپیده کم کم می دمد .تهران که شب شورانگیزو شگفت آوری را گذرانده ؛آرام آرام دیده بر هم می نهد وگویا میخواهد به خواب برود .اما نه ...پنجره یک اتاق در یکی از کوچه های شهر هنوز روشن است .آنجا پسر جوان دانشجوئی ،سرگرم درس خواندن است .از زیر پنجره جوان دانشجو عابر مستی آواز گنگ و بی آهنگی را زیرلب زمزمه می کند و تلوتلوخوران براه خود میرود .
شب تهران بپایان رسیده است اما آیا آخرین آدم شب تهران دانشجویی است که در اتاقکش جزوه های درسی اش را مرور می کند یا عابر مستی که مستانه این شعر زیبا و معروف شهریار را می خواند :
امشب از دولت می رفع ملالی کردیم .
اینهم از عمر شبی بود که حالی کردیم !
شب تمام می شود و سپیده سر میزند و فردا شب دیگری آغاز می شود و زندگی شبانه دیگری !...

پایان

اطلاعات هفتگی / شماره 1574 / بهمن ماه 1350

No comments:

امتیاز بدهید